هیچ وقت روزی را که شروع به دوست داشتن خودم کردم فراموش نمی کنم.سالها افسردگی، تنهایی و عدم اعتماد به نفس یک روز در اتاق یوگای من به پایان رسید.
خود دوستی، تنها یک اذعان نیست بلکه به معنای دوست داشتن خود از هر جهت است
همینطور که نشسته بودم، حسی در من ایجاد شد که مرا وادار کرد بلند شوم، رو به روی آیینه بایستم و به خود بگویم دوستت دارم. ناگهان احساس عجیبی به من دست داد. این جمله به عمق جان من نفوذ کرد. با تکرار این جمله برای اولین بار خود را به طور حقیقی حس کردم. آیینه به من دختری را نشان می داد که به دنبال هیچ چیز جز عشق نمی گشت. احساس کردم تاکنون نسبت به دریافت این عشق خسیس بوده ام.
البته درست است که زندگی دارای فراز و نشیب های بسیاری است اما این تعریف جدید از خود دوستی مرا حمایت کرد. دوست داشتن برای من تنها یک اذعان نیست بلکه عشق به تمام ابعاد وجودم صرف نظر از اینکه چه شکلی هستم، چه احساسی دارم و چه کارهایی کرده ام می باشد. مثل هر رابطه ی دیگری، عشق حقیقی وقتی رشد می کند که سخت شود. در اینجا نکاتی که مرا از لغزش نجات به سوی عدم اعتماد به نفس سوق داد به شما معرفی می کنم.
نکاتی برای دوست داشتن خود
1. برای دوست داشتن خود، احساستان را درک کنید
شما می توانید ارزش خود را با احساساتتان اندازه گیری کنید. وقتی احساس ناراحتی یا عصبانیت می کنید ممکن است دائم فکر کنید مشکل کجاست. احساسات در حقیقت پاسخ روح به چگونگی تعامل نفس در جهان است. درک احساسات، انسان را به خود حقیقی وصل می کند و مناطق خودتخریبی را بیشتر نشان می دهد. اگر احساس ناراحتی کنیم به این معناست که توقعات غیر واقعی داریم و یا به نیازهای خود اهمیتی نمی دهیم. این حقیقت روح است، حقیقتی که همیشه از آن به دلیل گم شدن در خود قضاوتی چشم پوشی می کردم. درک احساسات یکی از روش های ضروری خود دوستی است که می توانید آنها را مورد استفاده قرار دهید.
2. با خود مهربان باشید
خودشناسی مثل هر شناخت عشقی دیگر یک پروسه ی اتصال به انرژی و خود واقعی است. ما اغلب تصور می کنیم به آشتی کردن با خود نیاز داریم، اما اغلب به غرق شدن در انرژی خود نیاز داریم. روش های انجام این کار شامل یوگا، عزلت نشینی، راه رفتن در طبیعت و یا ورزش در باشگاه می باشد. آیا تا به حال به انرژیی که پس از انجام یوگا به دست می آورید فکر کره اید؟ و یا حتی پس از یک دوی طولانی آیا از انرژیی که در اطراف شما به وجود آمده خبردار شده اید؟ این همان خود واقعی، انرژی و روح شماست. روزی چند بار به این انرژی توجه کنید. آن را جذب کنید و به خود وصل شوید.
3. زندگی پیش روی خود را در آغوش بگیرید
یکی از مسائل سختی که اخیرا با آن برخورد کردم زندگی در مکانی بود که آن را دوست نداشتم. برای مدت کوتاهی تمام گزینه هایی که مرا به این مکان کشیده بود مرور کردم و در این تصور بودم که آیا زندگی خود را نابود کرده ام؟ حس می کردم باید در مکان دیگری باشم و کار دیگری انجام دهم. در نهایت به صدایی که درونم زمزمه می کرد گوش فرا دادم. جایی را که در آن زندگی می کنید قبول داشته باشید و بینش خود را به تصوری فراتر از آنچه می اندیشید باز کنید. این تصور همیشه در گوش ما زمزمه می کند اما ما آنقدر ساکت نبوده ایم که بتوانیم به آن گوش فرا دهیم. فرار از ترس ها و رنج ها بسیار آسان است، اما تنها راه رهایی از آنها این است که با تمام وجود درکشان کنید. به محض اینکه این کار را کردم، تغییرات زیادی احساس کردم. من در حقیقت شروع به تمرکز بر روی فرصت های خوبی کردم که همه ی آنها را از دست داده بودم. این موضوع مرا به سمت مدیتیشن و تمرکز ذهن کشاند.
4. تمرین قدردانی کنید
افراد همیشه در مورد اینکه آیا قدردانی نشاط را افزایش می دهد سوال می پرسند. باید بگویم همینطور است. وقتی از نعمت هایی که در اطراف شماست با خبر می شوید، با خود می گویید که من حتما لیاقت دریافت آنها را دارم. یک بار تصمیم گرفتم برای یک ماه به تمرین قدردانی بپردازم. در طول این زمان به تمام شکایت های درونیم توجه کردم و خود را به چالش کشاندم تا چیزهایی را بیابم که باید از آنها قدردانی کنم. این یک ماه، کل زندگیم را تغییر داد. پس از آن متوجه شدم که بینش من چگونه تجربیاتم را تحت تاثیر قرار داد. نگرش من از تنفر به عشق تغییر کرد و این به دلیل لنزی بود که از پشت آن به دنیا می نگریستم. به تدریج یاد گرفتم چیزهای خوب را جایگزین چیزهای بد کنم و هرگاه افکار منفی به ذهنم می رسید سعی می کردم به خودم یادآوری کنم که چقدر خوب است انسان نیمه ی پر لیوان را ببیند. تنها یک دقیقه طول می کشد تا عینک بدبینی را بردارید و آرامش را تجربه کنید.
منبع: برنافیت